شیوه ارائه مطالب علمی و فنی

شیوه ارائه مطالاب علمی و فنی *آقای دکتر ضیغمی*

شیوه ارائه مطالب علمی و فنی

شیوه ارائه مطالاب علمی و فنی *آقای دکتر ضیغمی*

فصل چهارم کتاب شیوه ارائه مطالب علمی و فنی

فصل چهارم کتاب شیوه ارائه مطالب علمی و فنی بدون نکته می باشد و همان مطالب خود کتاب است. 

شیوه ارائه مطالب علمی و فنی

به نام خدا

دانشگاه : آزاد اسلامی واحد تهران شمال (دانشکده فنی)

درس : شیوه ارائه مطالب علمی و فنی

استاد : جناب آقای دکتر شایا ضیغمی



توجه :

* این مطالب مربوط به کلاس شیوه ترم 892 می باشد.

* صفحات ذکر شده در متن ، طبق ویرایش سوم کتاب شیوه ارائه مطالب علمی و فنی ، تالیف سید محمدتقی روحانی رانکوهی است ( انتشارات جلوه )

* مطالب نوشته شده در این وبلاگ ، طبق سخنان  ضبط شده ی استاد ضیغمی ، با اندکی ویرایش می باشد .

 

 


 فصل اول

 

* امکانات کمکی ارائه _ صفحه 14

تکنولوژی آموزش ، با این بخش مشترکاتی دارد که در هر ارائه می توان از تکنولوژی های خاصی استفاده کرد.مثلا چگونگی  استفاده از عکس ها ، نمودارها ، رایانه و نرم افزار های مختلف ، ویدیو پروژکتور ، تخته ، نوارهای صوتی – تصویری ، فیلم و امکانات مختلف دیگری که وجود دارند.

در کتاب اشاره شده است که هر نوع ارائه امکانات خاص خودش را دارد.در بعضی ارائه ها امکانات بیشتر مورد نیازند.فرض کنید که ارائه ای کتبی است. در نتیجه ، خیلی از امکاناتی که در ارائه شفاهی مورد استفاده قرار گیرد ، به طور طبیعی در یک ارائه کتبی مستقیما نمی تواند استفاده شود. در عین حال ، با گسترش اینترنت و فناوری هایی که وجود دارد ، این نکته ی مهمی است که اشاره کنیم ؛ که حدود بسیاری از کتاب ها سایت داردند، CD های همراه دارند ، برخی ممکن است وبلاگ داشته باشند برای اینکه خواننده کتاب بتواند بیشتر مسائلش را مطرح کند.این امکانات می تواند بُرد و اثر ارائه را بیشتر کند و به اینکه بقیه راجع به آن مباحثات بیشتری داشته باشند و یا منابع اضافه ای را بتوانند پیدا کنند، کمک کند. در نتیجه ، ضعف ارتباط کتبی را که یک ارتباط ماهیتاً یک طرفه است، به این ترتیب می توان بر طرف کرد. ( البته در صورت نیاز و در جای مناسب)

نکته ی مهم این است که شما باید تشخیص بدهید که با توجه به شرایط و موقعیت مخاطبین ، از چه امکاناتی استفاده کنید(به طور مثال در ترم های پیش ، در دانشگاه خودمان ، مشکل کمبود ویدیو پروژکتور داشتیم، بنابراین از روش های دیگری ، مثل چاپ اسلاید ها استفاده کردیم.)

 

* مدت ارائه _ صفحه 15

که کتاب ، مبهم گفته است و این مثالی از مبهم گوییست. در متون علمی و فنی، بزرگترین خطری که شما را تهدید می کند ، ابهام در بیان نیازمندی ها،ابهام در تعریف پروژه و ابهام در مشخصات راه حل مورد نیاز است.که بسیار دوباره کاری ایجاد می کند.موجب می شود که نرم افزار یا محصول،مفید و کارآمد نباشد و دچار خسارت های مادی و معنوی بشوید.بنابراین از ابهام بپرهیزید. بدانید که چه گونه می توان ابهام را برطرف کرد.مثلاً : توجه داشته باشید که برای حل خیلی از پیش فرض هایی که مشکل ایجاد می کند ، چه جاهایی ، چه گونه سوال هایی بپرسید.(منطق پیش فرض =: بر اساس پیش فرض هایی ، استدلال کردن) . به عنوان یک فرد فنّی باید بدانید که بسیاری از پیش فرض هایی که در جامعه رواج داشته باشد،ممکن است عموماً درست نباشد.بنابراین یکی از راه های پرهیز از ابهام این است که به پیش فرض هایی که در ارتباط با موضوع مورد نظر است ، توجه کنید تا بتوانید ابهام هایی که ممکن است بر اساس ِ این پیش فرض ها پیش آید ؛ رفع کنید.

(مثال » در نرم افزاری مالی ، به جای اینکه فقط رقم های مالی ، سه رقم سه رقم جدا شوند ، تمامی ارقام حتی شماره چک نیز ، سه رقم سه رقم جدا شده اند به خاطر درست نفهمیدن صورت مسئله)

ابهام نه تنها موجب خسارت های مادی و معنوی می شودکه به خاطر خوب متوجه نشدن ِ صورت مسئله، اعتبار انجام دهنده ی کار ، زیر سوال می رود.کارشناس ، مسئولیت بیشتری از کارفرما دارد.زیرا از وظایف اوست که با سوال و بررسی، تمامی ابهام ها را تا حد ممکن برطرف کند و اگر صورت مسئله جا افتادگی داشته باشد ، اصلاحش کند.برای این کار ، باید در بعضی جاها ، وارد مثال هایی شویم مثلاً وقتی کارفرما می گوید ارقام را سه رقم سه رقم جدا کنید،کارشناس باید بپرسد: تاریخ را با چه جدا کنیم؟ با "/" یا با "." ؟ شماره ی چک را چه طور؟آیا نیازی هست که آن را هم جدا کنیم؟ و سوال های دیگری که به رفع ِ این ابهام کمک می کند.

 

یک تحلیل گر وظیفه اش این است که به صورت ِ سامانمند به یک سامانه یا سیستم نگاه کند.اجزا را دسته بندی کند و مشخصه ها را استخراج کند.وقتی شما نفهمید وظیفه ی یک تحلیل گر چیست ، هیچ وقت هم نمی توانید یک تحلیل گر خوبی شوید.

مثلا در قسمت ِ "مدت ارائه" _ صفحه 15 کتاب ، نوشته است:" منظور از مدت ارائه،طول زمانی یا فرصت برای آماده سازی محتوای ارائه و انجام فراروند است" . با خواندن ِ این قسمت ، چیزی از آن نخواهید فهمید.چراکه بسیاری از اوقات ، مطالبی که مبهم هستند ، فهمیده نمی شوند. از نظر فنی و ارائه ، جمله ی کتاب ، قابل قبول نیست.چون کتاب ، دو مفهوم را با هم مخلوط کرده است.مدت ِ ارائه، چیزی که گفته شده ، نیست.بلکه مدت ِ ارائه یعنی مدت زمانی که برای ارائه در اختیار دارید.مثلا در ارائه شفاهی ، گاهی زمان ِ ارائه بستگی به مدت زمانی دارد که در اختیارتان می گذارند و گاهی نیز ، زمان ِ ارائه را تنها حجم مطالبی که می خواهید ارائه دهید ، تعیین می کند.

در ارائه ی کتبی ، مدت زمان ِ ارائه ، مدتی نیست که ارائه را آماده می کنیم.چرا که در ارائه ی کتبی ، اصلا مدت زمان ِ ارائه مطرح نیست.ممکن است مخاطب،کتابی را در شش ماه و یا ممکن است در سه شبانه روز بخواند.پس آنچه که در ارائه کتبی مدّ نظر است، حجم ارائه است که حجم ارائه را تعداد کلمات و صفحات معین می کند.

 

_مدت ارائه ---> (که برای ارائه شفاهی است)مدت زمانی که ارائه طول می کشد.

_حجم ارائه ---> (هم برای ارائه شفاهی هم کتبی)تعداد کلمات و صفحات ارائه.

_فرصت آماده سازی ارائه --->(      //      ) مدت زمانی که طول می کشد تا ارائه آماده شود.

 

توجه داشته باشید که در ارائه شفاهی هم باید از مطالب مورد نظر برای ارائه،یادداشت بردارید و سازماندهی کنید و مدت زمان ِ ارائه را از قبل تخمین بزنید و قبل از ارائه دادن ، چندین بار برای خود ارائه دهید تا مطمئن شوید احاطه و تسلط لازم را پیدا کرده اید.سوال هایی که ممکن است مخاطبین بپرسند ، از قبل بنویسید و جواب آن ها را آماده کنید و مرور کنید.این کار را با افراد دیگر نیز تمرین کنید. بهترین وسیله برای تمرین سخنرانی ، آینه است.

* یک مهندس باید بداند کجا وجب کند کجا تخمین سرانگشتی بزند ، کجا از متر استفاده کند و کجا از قدم و یا هرچیز مناسب دیگری.در کل باید بداند هرجا بستگی به نیاز هایش،باید از چه ابزاری استفاده کند.

در قسمت ِ "مدت ارائه" _ صفحه 15 کتاب ، نوشته شده که :"مشخص است هرچه فرصت بیشتر باشد،ارائه از لحاظ کمی و کیفی ، مطلوب تر می شود" در حالی که همیشه اینطور نیست.چراکه یک سری ارتباطات بین پدیده ها ، لزوماً وجود ندارند و این ها را نباید در متن علمی گفت.در تحلیل ها نباید اینگونه صحبت کرد ؛ غلط است!  و اعتبار مطلبتان را پایین می آورد. ولی مثلاً می توان گفت : هرچه فرصت بیشتری داشته باشید، می توانید کار را راحت تر و یا با فشار کمتری انجام دهید.

یک نکته ی بسیار مهم در آماده سازی مطالب علمی و فنی ، تشخیص این است که چه مطالبی را بیاوریم و چه میزان راجع بهشان صحبت کنیم و با چه ساختار و جزئیاتی بیان کنیم که بستگی به مخاطب و هدف ارائه دارد.

در ادامه ی قسمتی که در "مدت ارائه" در کتاب آورده شده است ، نویسنده مدام به تناقض می خورَد و برای حل ِ تناقض ، جمله ی دیگری می آورد و یک موضوع ساده را پیچیده می کند در حدی که خود ِ نویسنده هم نمی تواند از آن  دفاع کند و خواننده هم چیزی از آن در نهایت نمی فهمد.

یکی دیگر از اشکالات ِ این کتاب ، پاراگراف بندی هایش است.کمیت مهم است.کمیت می تواند به ما کمک کند که اشکالات کیفی را بفهمیم.به طور مثال وقتی می بینیم یک پاراگراف تبدیل به یک خط شده است، جای بررسی دارد.ممکن است خطایی رخ داده باشد (جای بررسی دارد)پس به حجم پاراگراف ها و رابطه ی بین آن ها ، توجه کنید.

 

* زمان و تاریخ ارائه_صفحه 15

در هر ارائه ای باید ورود به جزئیات و دقتمان متعادل باشد. مثلاً در برخی بحث های دقیق و ظریف علمی باید با دقت کامل به اعداد و ارقام مربوطه توجه کنیم و در متن بیان کنیم ولی گاهی در کتاب یا مقاله ای در حال ِ بیان ِ مطالب به صورت کلی هستیم و به اشتباه ناگهان در قسمتی دقیق می شویم.برای مثال ، در کتاب در بخش ِ "زمان و تاریخ  ارائه" نوشته است که :"منظور از زمان،ساعت در شبانه روز است." که کلمه ی بدیهی ای را تعریف کرده است ولی در همین کتاب ، خیلی از مفاهیم را که مبهم و مخلوط شده اند،تعریفی نکرده است و راجع بهشان ، خیلی کلی و خودمانی صحبت کرده است.این ها نشان دهنده ی عدم ِ انسجام در متن است.سطح ِ دقت در متن باید حدوداً ثابت و متعادل باشد.

زمان ارائه،روی ارائه تاثیر دارد.مثلاً می خواهید جلسه حل تمرین بگذارید. اگر نیم ساعت قبل یا نیم ساعت بعد از امتحان باشد ، زمان ِ مناسبی را انتخاب نکرده اید.و یا اگر زمان ارائه را چهار ِ صبح و یا یازده ِ شب انتخاب کنید،زمان ِ قابل قبول و منطقی برای ارائه نیست.بستگی به نوع ارائه و موضوع  و هدف ِ آن،باید زمان ِ مناسب و معقولی را انتخاب کنید.همچنین بر اساس آمار و اطلاعات می توانید زمان های بهتری را با شرایط بهتری برای ارائه داشته باشید.

صفحه 16

بهتر است همه ی این موارد را با یک عنوان بیان کنیم : محیط و قیود ارائه ، محیط و محدودیت های ارائه که شامل مکان ارائه،جغرافیای ارائه،زبان ارائه و وضع اجتماعی محیط ارائه می شود.

قیود ارائه جدا از محدودیت های جغرافیایی و فرهنگی است.به طور مثال، خیلی از اوقات مطالب اسلامی را نمی توان در ایران باز کرد و یا درس داد.به خاطر مشخصات فرهنگی که مردم ِ ما دارند.مثلاً یک نفر متخصص علوم دینی است ولی خیلی از مباحث دینی که کاملاً در دین مشخص است و پذیرفته شده است را نمی تواند در جامعه راجع به آن ها حرف بزند مثل بحث تعدد زوجات که جنبه های فرهنگی راجع به آن وجود دارد.

به نکات ِ اخلاقی هم باید توجه کرد که محدودیت هایی ایجاد می کند.

بحثِ دیگری هم هست که سانسور است.خط قرمزهایی ست که باید آن ها را در نظر گرفت.وگرنه مطالب ، قابل ِ ارائه نخواهد بود .در هر جامعه هم می تواند کم یا زیاد باشد یا روی چیزهای خاصی باشد.در کل هر جایی خطّ قرمز و سانسورهای خاصّ خودش را دارد.باید به این سانسور ها توجه کنیم تا بتوانیم ارائه ی بهتری داشته باشیم.

فصل دوم

 

* ارائه کتبی_صفحه 19

در متون علمی ، گاهی تظاهر می کنیم به علمی نوشتن، با جملاتی مثل جملات صفحه 19 کتاب.یعنی با زبان ِ پیچیده توضیحاتی می دهیم و سعی می کنیم مفاهیم را به گونه ای بیان کنیم که به نظر علمی بیاید ولی ممکن است لزومی به توضیح آن ها نباشد.در زبان علمی ، توصیه می شود که مفاهیم را به ساده ترین شکل ِ ممکن بیان کنیم.برای اینکه مفاهیم را بتوانیم خوب ساده کنیم ، باید آن ها را خوب هم فهمیده باشیم. همچنین باید مطالب را خوب بررسی و تحلیل کرد.مفاهیم نباید با هم مخلوط شوند.جز را از کل جدا کنید.زمان ِ بررسی ِ کلیات ، به جزئیات نپردازیدو همین طور برعکس.فرع را از اصل تفکیک کنید و این دو را با هم مخلوط نکنید.

در تجزیه و تحلیل باید نیازمندی ها و قابلیت ها و مشکلات را تشخیص بدهیم و انتخاب کنیم که هر کدام را چه قدر می خواهیم در پروژه ، مرتفع کنیم و به آن رسیدگی کنیم.

*در مهندسی همیشه مقدار ، حائز اهمیت است.

*مستند سازی از بخش های مهم ِ کار است.

همیشه نیازمندی های زیادی وجود دارندکه شما باید بتوانید تشخیص دهید که کدامیک از این نیازمندی ها به چه میزان باید حل شوند.

در کنار ِ کلمه ی سبک و سیاق (در کتاب) علامت زده و توجه داشته باشید که در یک نوشتار فنی ، باید کاملاً ساده و روان بنویسیم.بنابراین سیاق ِ نوشتاری ادبی نباید مورد توجه ما باشد.باید دقت کنیم که اگر هم جایی صنایع ادبی به کار می بریم ، خیلی با احتیاط به کار ببریم و بدانیم که صنایع ادبی ، چیزی به کار ِ ما اضافه نمی کند.

یکی دیگر از ایراد های کتاب ِ رانکوهی این است که ناگهان نثر مسجع به کار برده است که در یک نوشته ی فنی، این کار صحیح نیست.نوشتن ِ شعر که ربطی به موضوع ندارد باعث ِ به هم زدن ِ تمرکز هم می شود.فضل فروشی ادبی ، در یک متن علمی ، ارزش کار را از نظر علمی پایین می آورد.

حوزه ها را با هم مخلوط نکنید.به طور مثال حوزه ی علم با حوزه ی دین متفاوت است.تعریف ِ علم در دین با تعریف ِ دین در علم،  فرق می کند.وقتی که تعاریف متفاوت است، دو فرد در حوزه های متفاوت با تعاریف متفاوت راجع به ظاهراً یک موضوع گفتگو می کنند و گمان می کنند که راجع به یک موضوع صحبت می کنند ولی در واقع راجع به یک موضوع صحبت نمی کنند.بنابراین حرف هایی می زنند که نه بحث علمی خواهد شد نه بحث دینی.زیرا مجموع این دو صحبت در هر هیچ کدام از حوزه های علمی و دینی معتبر نخواهد بود.پس وقتی می خواهیم در حوزه ی متفاوت صحبت کنیم ، ابتدا باید مشترکات و تعاریف و مفاهیم مشترک را بگوییم و این ارتباطات باید در مذاکره معلوم باشد.مثلا در همین کتاب ، رانکوهی وحی را با ارائه مخلوط کرده بود! مطرح کردن چیزهایی که تعاریفشان در حوزه ای نمی گنجد ، ابهام ایجاد می کند.خیلی از مباحث و مفاهیم با توجه به حوزه و پایه ای که مطرح می شود،باید تفسیر شود و ارتباطتان باید در همان حوزه باشد و اگر چیزی هست که می خواهید بین دو حوزه در موردش صحبت کنید،باید مشخص کنید و اگر مشخص نکنید ، ارتباط حاصل نمی شود و انتقال مفاهیم، درست صورت نمی گیرد و بحث ها به نتیجه نمی رسد.مثلاً از نظر دینی ، همه ی معارف منشاء الهی دارد ولی از نظر علمی ، اصلاً به این موضوع کاری ندارد و می گوید هر معرفتی می تواند جداگانه تولید شود. تفاوت بنیادین دارند و نگرش ها متفاوت است و با تعاریف متفاوتی این بحث ها بیان می شود.

 

* خصوصیات_صفحه 19

در اینجا ، فهرست کافی نیست.به توضیحاتی نیاز است.

> ارائه ی کتبی ، غیابی است à پس باید روی رائه ی ما یک تاثیر بگذارد.زمانیکه غیابی است ، مشخصه هایی ایجاد می کند و قابلیت هایی دارد.نویسنده همراه نیست و توضیح نمی تواند بدهد بنابراین، باید توضیحات ِ داخل متن ، بیشتر و منابع ، مشخص تر باشد.نباید مطالب جا بیفتند. در ارائه ی کتبی ،این قابلیت هست که افراد بتوانند چندید بار مطالعه کنند، بنابراین ممکن است نیاز به تفسیر های اضافی نباشد.ولی در ارائه شفاهی،باید در بعضی موارد بیشتر توضیح داده شود،چون بعد از هر جمله ، بلافاصله جمله ی بعدی می آید و شنونده ، فرصت ِ تجزیه تحلیل ِ مطلب را در ذهن ِ خود، به اندازه ی زمانی که ارائه کتبی است ؛ ندارد

> مشروح است à همیشه اینطور نیست .باید بتوانید تشخیص دهید کجا توضیح بدهید و کجا خلاصه بنویسید.ما می توانیم توضیحات بدهیم و مطالب را بسط بدهیم.مخاطب امکان ِ انتخاب دارد که چه جاهایی از کتاب یا مقاله را مطالعه کند ولی در ارائه شفاهی باید خلاصه تر باشد چون مخاطب ، امکان انتخاب ندارد.

در ارائه شفاهی باید به صورت ِ خلاصه نکات ِ اصلی گفته شود و در کتاب ، مشروحش نوشته شده باشد و مخاطب برای فهم ِ بهتر مطالب، به کتب و توضیحات مفصل تر مراجعه کند که عموماً برعکس عمل می شود (مثال : ایراد ِ تیتروار بودن ِ کتاب استاد رانکوهی و به همین دلیل ، به ناچار توضیح ِ اضافه دادن ِ مطالب ِ گفته نشده از طریق ِ اساتید ، زمان ِ ارائه شفاهی ِ درس)

* برای احاطه داشتن روی مطلب و مسلط بودن روی آن ، و اینکه چه جاهایی نیاز به توضیح کامل دارد و چه جاهایی ندارد ، تمرین و تجربه نیاز است.

* همچنین برای چکیده نوشتن، باید تسلط و اشراف بالایی روی مطلب داشته باشید تا بتوانید اصل مطلب را به صورت چکیده بنویسید.

> قابل استناد است à همیشه اینطور نیست.چون باید شرایطی داشته باشد.کتاب ِ منتشر شده باشد تا قابل ِ استناد باشد.امروزه خیلی از منابع ،روی سایت ها هستند که این ها قابل استناد نیستند و بهتر است به آن ها استناد نکرد.اصلا منابع را به صورت ِ سایت قبول نمی کنند.چون معلوم نیست سایت ِ موردنظر ، تا چه زمانی بر قرار باشد. کتاب ِ منتشر شده ای که در کتابخانه ملی ثبت شده است ، یک نسخه ی تغییر ناپذیر و قابل استناد است ولی در یک سایت ممکن است مطالب جابه جا شوند ، و یا بخشی از مطلبی که به آن استناد کرده بودید ، پاک شود و یا سایت بعد از چندسال نامش عوض شود.چیزی که دچار ِ تغییر است قابل استناد نیست و نمی تواند مرجع مناسبی باشد.ولی اگر مجبور شدید در قسمت ِ منابع ، از سایتی نام ببرید حتما به یاد داشته باشید که تنها به سایت استناد نکنید،چند منبع ِ قابل استناد هم داشته باشید.

> با فرصت است à اندکی مبهم است (راجع به زمان ِ ارائه ، جلسه پیش صحبت شد)

* یک مشکل بزرگ این است که مشخص نیست کدام قسمت ِ ارائه، مطلب ِ شماست و کدام قسمت ،مطلب ِ فردی دیگر است.و توجه داشته باشید که اگر همیشه از  copy/pasteبرای جمع آوری مطالب ، استفاده کنید ؛ توانایی ِ اینکه خودتان مطلب بنویسید از دست می دهید.

صفحه 20

> تعداد مخاطبین زیاد است à  مثلاً در اینترنت به صورت رایانه ای منتشر می شود و می توان تعداد مخاطبین نا محدود در زمان ِ نامحدود ، داشته باشد.

> سبک و سیاق مشخص و معمولاً واحد دارد à منظور ساده نگاری است ( شاید به کار بردن ِ کلمه ی سبک برای این منظور ، مناسب نباشد)

> تاثیرگذاری اش تدریجی است à یعنی به مرور افراد مختلف می خوانندش و بعداً از روی ارجاع هایی که به آن می شود و نقل قول هایی که می شود ، پروژه هایی بر اساس آن تعریف می شود و اعتبارش به مرور معلوم می شود. ولی همیشه اینطور نیست . ممکن است مقاله ای ، اختصاصا ً برای یک نفر نوشته شود مثلاً برای مدیر ِ بخش.

> احتمال بروز اشتباه کمتر است à بهتر است این طور بگوییم که : ارائه کتبی می تواند بارها و بارها مرور و ویرایش و بازبینی شود.نه فقط توسط نویسنده،بلکه توسط افرادی که کنترل و ویرایش می کنند. و این می تواند به کیفیت ارائه کمک کند.ولی در ارائه شفاهی ، امکان ویرایش وجود ندارد.

> امکان تبادل نظر رویاروی وجود ندارد à ولی امروزه خیلی از مقالات و کتاب ها سایت دارند و شما می توانید نظرتان را کتباً به نویسندگان کتاب ها و مقالات در صورت ِ امکان ، برسانید.البته ارائه کتبی به شکل جدید با فناوری جدید هم می توانیم داشته باشیم مثل چت و نظراتی که در وبلاگ ها داده  می شود (فعل و انفعالات دو یا چند طرفه ای که می تواند صورت بگیرد) که این ، ایراد ِ یکسو بودن ِ ارتباط را از بین می برد.

 

* انواع ارائه_صفحه 20

انواع ارائه : دانشگاهی و غیر دانشگاهی.

گونه های رایج ارائه های دانشگاهی و غیر دانشگاهی، عموماً مشترک هستند و تفاوتشان در ماهیتشان است.

 

* مراحل آماده سازی_صفحه 21

که دوباره بحث پیام اندیشی و پیام سازی و پیام پیرایی و پیام فرستی را به میان آورده است.که این بد است و هیچ صحبت و استفاده ای از آن نمی شود.توجه کنید که در ارائه هایتان ، از چیزی که خوشتان می آید ، مدام و بی جا استفاده نکنید. همین شکل 2-1 در صفحه 20 ، نیازی به آوردنش نبود چون مطالب ِ نشان داده شده ، به اندازه کافی در قبل راجع بهشان صحبت شده بود.تکرارش باعث اتلاف وقت می شود.

ارائه شامل بخش های آغازی و اصلی(میانی) و پایانی است.

صفحه 22 _ مراحل آماده سازی عبارتند از:

1.تعیین موضوغ و هدف ( به چه نتیجه ای می خواهیم برسیم؟)

2.تهیه منابع

3.تهیه طرح اولیه متن اصلی

4.کسب و سازماندهی اطلاعات

5.تولید متن اصلی

6.تنظیم ساختار سه بخشی : مقدمه ، فهرست ، پایانی و نمایه ها و  index هارا می گذاریم و کامل می کنیم.

سپس در کتاب آورده است که : رعایت ترتیب این مراحل ، اکیداً توصیه می شود.در حالی که استاد ضیغمی می گویند : "اکیداً امکان پذیر نیست."شما نمی توانید اول موضوع را تعیین کنید بعد به دنبال منابع بگردید،بلکه شما ابتدا برای تعیین موضوع ببینید چه منابعی برای آن در دست است؟ آیا اصلا منابع معتبری برای آن وجود دارد؟ و یا آیا آن منابع معتبر را در اختیار داریم؟

گاهی در هنگام کسب و سازماندهی اطلاعات،متوجه می شویم که در منابع کمبود داریم و منابع دیگری نیاز است.ماهیت ِ تحقیق این نیست که الگوریتم خاصی داشته باشد که ما همیشه طبق آن عمل کنیم.یکی از مسائل مهمی که در ارائه مطالب علمی و فنی وجود دارد این است که ارائه کننده، آخرین دستاوردها را مطالعه کرده باشد(البته موضوع به موضوع فرق می کند.بعضی موضوعات ، ماهیتاً وابسته به زمان نیستند مثل : بررسی جستجوی دودویی. که این الگوریتمی است که سالهای سال در کتاب های مختلف تعریف شده و اصل ِ آن ، تغییری نمی کند.)ولی مثلاً اگر صحبت راجع به فناوری امنیتی باشد،ممکن است هرسال دستاورد های مربوط به این موضوع جدید تر شود.پس در اینجا ، به روز بودن منابع ، خیلی مهم است.

 

* تعیین موضوع _ صفحه 22

الف)مشخص کردن زمینه موضوع

ب)محدود کردن موضوع

پ)تعیین عنوان مناسب

 

> مشخص کردن زمینه موضوع _ صفحه 23 (پاراگراف ِ مربوط به این قسمت ،خوانده شود)

گاهی اوقات مشخص کردن موضوع از یک مقام بالاتر است و به شکل دستوری است که باید انجام شود ولی معمولاً در دانشگاهه ها به این صورت است که دانشمندان یا دانشجویان زیر ِ نظر ِ دانشمندان، بررسی می کنند که چه موضوعی را می توانند برای پروژه،انتخاب کنند.بر اساس اینکه در چه زمینه هایی می توانند کار کنند، نیاز سنجی میکنند مثلاً اینکه چه منابعی در اختیار دارند،توان دانشجو چه قدر است،مهارت هایی که دارد چیست؟و تخصص استاد چه قدر است؟و با بررسی همه ی امکانات و شرایط و زمانی که وجود دارد،موضوع مناسب و مورد علاقه را انتخاب می کنند.(پس دانشجو زیر نظر و هدایت ِ استاد موضوعی را انتخاب کرده وروی آن با همکاری و کمک استاد کار می کند)

_استاد باید صلاحیت راهنمایی دانشجو را داشته باشد.

محدود کردن موضوع

موضوع را باید محدود کنیم .همان طور که برای یک نرم افزار ، باید scope تعریف کنیم.عنوان باید کوتاه و مشخص باشد.عنوان مثل یک پرچم است در تمام ِ راه ِ پروژه ،همراه ِ شماست.

 

*تهیه منابع ــ صفحه  ۲۵

 

- کتابخانه (عمومی یا شخصی)

- سیستمهای اطلاع رسانی (به ویژه در شبکه جهانی "وب")

-فهرست های دوره ای ناشران --->

برای تهیه منابع ، راه های مختلفی هست . داشتن ِ فهرست ِ ناشرین ، می تواند کمک کند.به این معنی که مثلاً شما می دانید که ناشری ، در زمنیه ای معتبر است و کتاب های خوبی دارد ، پس ممکن است در فهرست آن ناشر ، راحت تر بتوانید منبع مورد نظرتان را پیدا کنید.

 - فهرست منابع ، انتهای منابع (کتابنامه) --->

خوب نیست نیست که کلمات مشابه را پشت سر هم استفاده کنید.بهتر است بگوییم :

فهرست منابع انتهای کتاب یا مقاله ( یا کتاب ها یا مقالات ) . از نظر درک برای کاربر بهتر است ؛ در غیر این صورت تیتر ِ آورده شده در کتاب ، غلط نیست.

کتابنامه کتاب هایی است که ، در مورد موضوعی ،کتاب هایی که وجود می کند را معرفی می کند و معمولاً متشکل از یک پاراگراف توضیح است که بهمشخصات نویسنده و به محتویات کتاب ، اشاره می کند و به خصوص این کتابنامه ها هم برای کتابدار ها مورد استفاده است و هم برای محققینی که در حوزه ای کار می کنند.

- فرد متخصص در موضوع --->

فرد ِ متخصص ، هر فرد خبره ای در زمینه ی مورد نظر ، چه استاد  باشد چه کسی که در زمینه ی مورد نظر کار کرده و تحقیق کرده ، که بتواند در مورد منابع کمک کند که چه منابعی استفاده کرده است و یا منابع خودش را در اختیار بگذارد.

- کتابدار --->

کتابدار در کتابخانه ، وظایفی دارد که وظایفی تخصصی است.مثلاً کتابهایی که در کتاب خانه های مخزن باز می خوانید ، مورد ِ کنترل کتابدار قرار می گیرد . یکی از دلایل کنترل کتاب های خوانده شده ، آمار گیری توسط کتابدار است.که مثلاً تعداد کتاب های استفاده شده در مورد هر موضوع چه مقدار است.اینکه هر منبع چه قدر مورد استفاده قرار می گیرد و چه قدر به آن رجوع می شود برای کتابدار مد نظر است برای اینکه مسئولیت این را دارد که سفارش های بعدی را بدهد.یا اینکه در چه زمینه هایی ، مراجعین کتابخانه ، بیشتر کتاب نیاز دارند.وظیفه ی دیگر کتابدار،ارائه ی اطلاعات در مورد کتاب است.زیرا کتابدار فرد متخصص در امور کتابداری است.زیرا منابع را می شناسد ، ناشران را می شناسد و اطلاعات و آماری که از مراجعین قبلی جمع کرده است ، می تواند کمک کننده باشد که مثلا چه کتاب هایی در مورد موضوع های خاص ، بیشتر مورد توجه قرار می گیرند و چیزهایی از این قبیل.

- کتابشناس --->

 چنین چیزی تعریف نشده است !!

- رساله های عمومی --->

که شامل روزنامه و مجله میشود که بیشتر در حوزه های ادبی می توانند به عنوان منبع استفاده شوند ولی در حوزه های علمی و فنی ،روزنامه ها قابل قبول نیستند. در دانشگاه های معتبر نیز ، منابع قابل قبولی محسوب نمی شوند حتی اگر یک مقاله ی خیلی خوب و معتبر را در روزنامه ای چاپ کنند ، به عنوان منبع و مرجع ، قابل قبول نیست چرا که روزنامه ماهیتاً به عنوان منبع معتبر قبل قبول نیست و اگر بخواهیدبه عنوان یک منبع علمی از آن ها استفاده کنید ، اعتبار کارتان را پایید می آورد. ولی برای شناسایی منابع ، روزنامه ها گاهی اوقات بخش هایی دارند که منابع را معرفی می کنند که می توان از آنها استفاده کرد.

- مراکز اسناد ملی ، موزه ها و ... --->

و پایگاه های فرهنگی ، گاهی اوقات می توانند کمک کنند که منابع اطلاعاتی، کتاب ها و مقالاتی را بتوانیم بیشتر بشناسیم.خود ِ موزه ها و مراکز اسناد ملی ، ممکن است خودشان منابعی باشند برای بررسی ها و کار های علمی در حوزه های علوم انسانی ، تاریخ و کارهای تجربی.ولی در رشته های فنی ، معمولاً منابع قابل استفاده ای پیدا نمی شود.

- مراکز تولید و عرضه اطلاعات --- >
(سیستم های اطلاع رسانی و اینترنت و ... ) که می توانند خودشان منبعی باشند برای پیدا کردن منبع های دیگر .

* در فهرست ، کتابفروشی را به عنوان یکی از منابع جا انداخته و قید نکرده است .

 

*جستجوی منبع و دستیابی به آن ـــ صفحه ۲۶

( و ارزیابی ِ منبع را هم به این تیتر اضافه کنید)

برای جستجوی منبع ، در کتابخانه برگه دان وجود دارد و در برگه دان ها معمولا فهرست های کتاب ها به صورت های مختلفی دسته بندی شده است، مثلا بر اساس نام نویسنده یا بر اساس موضوع و ...

در برخی کتابخانه ها عملا ًبرگه دان ها استفاده نمی شوند به دلیل وجود نرم افزارهایی که فهرست کتاب های موجود در کتابخانه را در خود دارد. ولی در کتابخانه های معتبر از برگه دان ها استفاده می شود.

(شکل۲-۳ مشاهده شود)

 به تمام جزئیات دقت کنید و توصیه می شود که تمام ِ مشخصات ذکر شده را یادداشت کنید.چون در آینده ممکن است برای جستجوی مجدد آن ، دچار مشکل شوید. مثلاً "محل دستیابی" را اگر ننویسید ، در آینده اگر بخواهید دوباره به  محل دستیابی کتابی مراجعه کنید ، نمی توانید تشخیص دهید که کتاب را از کدام کتابخانه گرفته اید.چون برای تحقیق ممکن است به چندین محل برای جمع آوری اطلاعات مراجعه کنید.

شابک : شماره استاندارد بین المللی کتاب است

* ارزیابی منابع ـــ صفحه ۲۸

باید منبع را ارزیابی کنید چرا که اعتبار منابع و انتخاب ِ درست منابع بسیار مهم است.ممکن است شما منابع معتبری را بیابید و استفاده کنید ولی منابعی را که انتخاب کرده باشید ، به صورت ِ مستقیم به موضوع مقاله مورد نظر ، مرتبط نباشد.

منبع خوب یعنی منبعی که هم معتبر باشد هم مرتبط باشد هم از نظر تاریخ و زمان مناسب باشد، هم ناشرش معتبر باشد.

 

* مزایای تعیین عناوین داخلی ـــ صفحه ی ۳۱

 

- وضوح بخشیدن به متن اصلی

- واحدمند و ساختمد کردن متن اصلی

- کمک به خواننده در دریافت و احاطه بهتر مطلب --->  این ساختار بندی کمک می کند که خواننده مطالب را بهتر تمییز بدهد

- تسهیل از سرگیری مطالعه در صورت گسسته شدن رشته مطالعه ---> ساختار بندی مناسب باعث می شود که از سرگیری مطالعه ساده تر شود

- امکان ارجاع به قسمت های مختلف بند ---> سطر بندی زمانی زیاد می شود که ما بخواهیم ارجاع بدهیم و این ساختار بندی باعث می شود که ما بهتر بتوانیم مورد ارجاع قرار بدهیم.گاهی می خواهیم در خود ِ همان متن ،ارجاع بدهیم و اگر عنوان و شماره گذاری نداشته باشیم ، این کار غیر ممکن است.و زمانی که ما می خواهیم کتاب یا مقاله ای بنویسیم ، ارجاع به صفحه یا خطی ، مقدور نیست.چراکه باعث ایجاد اشتباهاتی در کار می شود.مگر اینکه بعد از صفحه آرایی ، این شماره ها مجدد کنترل شوند.

- تسهیل یافتن مطلب مورد نظر خواننده (از روی فهرست مطالب)

- امکان ایجاد ارتباط بین قسمت های مختلف

- تأمین تفکر سامانمند برای ارائه کننده و خواننده درباره موضوع---> هم برای ذهن نویسنده مطالب را ساختار بندی می کند هم برای خواننده

- صرفه جویی در زمان از طریق اجتناب از پریشان اندیشی و تسهیل تمرکز  روی یک ایده مشخص

این فهرست چیزی نیست که ارزش حفظ کردن داشته باشد.اصل مطلب را باید بفهمید.چیزهای اصلی را بفهمید.

* کسب(و ساماندهی)اطلاعات ـــ صفحه ۳۲

بعد از جمع آوری منابع و ارزیابی دوباره آن ها ، نوبت به یاد داشت برداری و ساماندهی اطلاعات می رسد.کاریست که دائم تکرار می شود و به این ترتیب ِ جدا از هم نیست ، باید همیشه ارزیابی را میان کارهایمان داشته باشیم.

 

* نقل قول_ صفحه ی 35

نقل قول بر  دو نوع است : نقل قول مستقیم و نقل قول غیر مستقیم (یا نقل به معنا ، که مثل خلاصه است.یعنی معنای مورد نظر را مطرح می کنیم)

بیان ِ مطلب است با سبک تولید کننده ، یعنی مطلب را به زبان و بیان خودمان می گوییم.خیلی از ترجمه هایی که انجام می دهند ، نقل به معنا می شوند.نقل به معنا ، از نظر اعتباری زیاد معتبر نیست. ولی در برخی مواقع ، نیاز به اینکار است.مثل زمانی که متن نویسنده خیلی سنگین و ثقیل و یا پیچیده است و ممکن است برای مخاطبان ، قابل درک نباشد.و یا زمانی که سبک متن و روش نوشتار و اصطلاحات نویسنده برای ما مناسب نباشد و با اصطلاحاتی که تا به حال استفاده کرده ایم ، سازگاری نداشته باشد.در این جور مواقع مجبور می شویم از نقل به معنا استفاده کنیم ولی عموماً نقل قول مستقیم از نظر اعتباری بیشتر نشان دهنده ی این است که شما دقیقاً مطلب را آورده اید و تشخیص داده اید که کدام جمله ها، باید در متن آورده شوند.

در نقل قول غیر مستقیم ، مشابه با خلاصه سازی عمل می کنیم با این تفاوت که لزوماً خلاصه سازی انجام نمی دهیم،مفهوم مد نظر نویسنده را مطرح می کنیم اما از لحاظ ماهیت کار ، همانند خلاصه سازیست.

در نقل قول غیر مستقیم کاراهای زیر را انجام می دهیم :

1-مطالعه دقیق دقیق مطلب مرجع

2-حصول اطمینان از درک معنای مطلب

3-کنار گذاشتن مرجع

4-اندیشیدن

5-بیان معنای مطلب

6-ویرایش مطلب منقول

منظور از کنار گذاشتن مرجع و اندیشیدن این است که کاملا متوجه بشوید و مطمئن بشوید که روی موضوع مسلط شده اید و احاطه پیدا کرده اید و بعد مطلب را بنویسید.از نظر اعتباری اهمیت بسیاری دارد که معنای اصلی را گم نکنید در نقل قول معنایی. واقعیت ها را نباید توام با نظرات شخصی خود بیان کنید.(مثال : در روزنامه نگاری انگیره های سیاسی ، اقتصادی مثل بالا بردن تیراژ و ... سبب نشان دادن واقعیت ها توام با نظرات شخصی می شود که اعتبار ِ کار را پایین می برد) ولی در متون چنین چیزهایی قابل قبول نیست ، هرگونه اثری از اینکه نشان دهد معنا را دچار تحریف کرده اید ، اعتبار کار و اعتبار شخص شما را پایین می آورد.

در نقل قول مستقیم یا نقل به لفظ یعنی دقیقاً در نقل مستقیم ، عین جملات و عبارات و کلمه هایی که نویسنده به کار برده است ، به کار می بریم . حتی برای دقت بیشتر می توان ؛ نام کتاب ، شماره کتاب ، شماره صفحه را هم بیان کرد.(نقل قول مستقیم باید برای خواننده ، قابل استناد و رجوع باشد)

صفحه 36

در مواردی به استفاده از نقل قول مستقیم ، تاکید می شود مثل :

- در بیان مطلب از متون مقدس و منابع اصلی معارف دینی ( هر مسئولیتی را به عهده نگیرید، مشکل ساز می شود)

- در بیان قوانین ، قواعد و دستورهای رسمی و فرمان های تاریخی ( که حساسیت هایی روی آنهاست مثلا اگر شما قانونی را به نحوی بیان کنید که مخاطب ، برداشت اشتباه کند ، و مرتکب جرمی شود ؛ مسئول اشتباه آن شخص ، شما هستید.)

- در بیان فرمول ها و تعریف های علمی

- وقتی کلمات در متن مرجع نقش اساسی در انتقال منظور نویسنده ایفا می کنند

- وقتی ایده ای آنچنان واضح و گویا بیان شده باشد که هرگونه تغییر در جملات متن اصلی ، معنا را عوض کند

- وقتی که بخواهیم مطلب مندرج در متن اصلی را نقد کنیم

 

در نقل قول مستقیم باید نکاتی را رعایت کرد – > صفحه 36 مطالعه شود

* (نوشتپار = پاراگراف = بند )

* در حذف کردن  ، دقت کنید.ممکن است با حذف کردن بخشی از نقل قول ، معنا به کلی عوض شود.و مسئول عوض شدن ِ معنا ، شما هستید.

* اعداد ذکر شده اجباری نیستند . یک سری نُرم هستند .

* بهتر است نویسنده با صفحه آرا ، در ارتباط نزدیک باشد .

* اصل مطلب به صفحه آرایی ارجحیت دارد ولی باید به محدودیت های فیزیکی که داریم هم توجه کنیم .

* در شماره ی 5 کتاب نوشته شده است که اگر اندازه مطلب منقول حد اکثر چهار سطر باشد ، نیازی به نوشتپار جدید نیست >>>

ولی طبق نظر آقای دکتر ضیغمی ، نقل قول حتی اگر یک خط هم باشد بهتر است که در یک نوشتپار جدید نوشته شود.

* در شماره 7 کتاب نوشته شده است که اگر دو نوشتپار منقول متوالی داشته باشیم ، بین آن دو یک سطر فاصله ایجاد می کنیم  >>>

 البته خیلی چیزها خوب نیست مگر اینکه لازم باشند یعنی می توان این قانون را رعایت نکرد

* در شماره 8 کتاب نوشته شده است که اگر اندازه مطلب منقول بیش از نیم صفحه باشد، بهتر است آن را در بخش پیوست ها درج کنیم >>>

کمیت محدودیت ایجاد می کند ولی تعیین کننده نیست. این بستگی به تشخیص ما دارد که به عنوان نویسنده و محقق ، تصمیم بگیریم که چه چیزی را مستقیماً در متن اصلی بیاوریم و چه چیزی را در قسمت پیوست . و تشخیص چنین چیزی تخصص و وظیفه ی ماست. درست است که بهتر است نقل قول ها کوتاه باشد و از روش های گفته شده در کتاب پیروی کند ولی ممکن است در برخی مواقع ، تشخیص بدهیم که به گونه ی دیگری عم کنیم.

* نقل قول های طولانی استفاده کردن نشانه ی خوبی نیست.کسی که تسلط و احاطه به موضوعی دارد ، می تواند تشخیص دهد که بهتر است چه قسمت هایی را در نقل قول بیاورد نه همه ی نقل قول را. مگر اینکه دلیل خاصی داشته باشد.

* نقل قول های طولانی و بدون دلیل نشانه ی اشکال است.کمیت تعیین کننده نیست ولی می تواند کمک کننده و یا هشدار دهنده باشند.پس کمیت و کیفیت با هم ارتباط دارند ، کمیت گاهی محدودیت ایجاد می کند و گاهی برای فهمیدن اشکال ، کمک می کند.

 

* سازماندهی اطلاعات _ صفحه 38

پس از کسب اطلاعات در مورد موضوع و تهیه یادداشت های لازم  و ایده یابی اولیه ، باید ساختار مطالب مورد نظر را داشته باشیم. پس بر اساس ساختاری که چیده ایم ، متن اصلی را باید بسازیم.باید ببینیم که چه بخش هایی را دقیقاً لازم داریم و این با ایده یابی اولیه فرق می کند.اینجا می خواهیم ایده هایمان را نهایی کنیم.ممکن است مطابق ایده یابی اولیه شود ممکن است نشود.

ساختاری که می سازیم بر اساس مخاطب و شرایطی که وجود دارد و مطالبی که موجود است ، باید باشد.

* دقت داشته باشید که تمام مطالبی که جمع کرده اید لزوماً نباید در پروژه ی شما قرار بگیرد.و این کار اعتبار شمارا پایین می آورد.

* پروژه هایی که دانشجویی و زیر نظر استاد انجام می شود ، از نظر معنوی متعلق به استاد و از نظر مادی متعلق به دانشگاه است.

 

* تولید متن اصلی _ صفحه 38

* به کار بردن تاکید اضافه ، در نوشتار علمی ، صلاحیت و اعتبار کار را پایین می آورد ( در ویرایش های قبل تاکید های اضافه ای در این بخش در خصوص مهم بودن ِ این بخش وجود داشت که اکنون حذف شده است )

* کلماتی که جنبه ی توصیفی اضافی دارند ، حذف کنید . موهومات ایجاد می کنند.

* هر جا کانال ارائه را به کار برده است ، در کل موهوم است و آن هم باید حذف شود.

 

* سازماندهی اندیشه و یا احساس _ صفحه 38

در قسمتی از این بخش از کتاب نوشته شده است : بدیهی است که اندیشه  و احساس ( گاه بیشتر اندیشه و کمتر احساس و گاه برعکس ) بیشترین نقش در تولید متن دارند. >>> هیچ اطلاعاتی از خواندن ِ این قسمت حاصل نمی کنید ! در ادامه گفته است : هرچه ارائه جان آگاه تر باشد ، و جهان جانش از اندیشه و آگاهی و احساس بهره مند تر، متن تولید شده مطلوب تر و موثر تر خواهد بود. >>> این بحث ها نگارش ادبی است.موهومات و شعر بی معنی است. در متون علمی و فنی نباید چنین چیزهایی به کار ببریم .

*اصل مطلب در این بخش این است که در تولید متن اصلی عناوین را مشخص می کنیم و داخل عناوین ، ساختاری داریم و مطالبی که بر اساس یادداشت ها و منابع جمع آوری کرده بودیم ، در جایگاه خود می نویسیم و به هم مرتبط می کنیم و ویرایش می کنیم.

در شکل 2_7 و هرجای دیگری ، کانال ارائه کننده را حذف کنید. اصلاً به کار بردن این نمودار ، بی معنی است و لزومی برای به کار بردنش نبود.

 

*امکانات نوشتن _ صفحه 38

 

- انتخاب زمان مناسب

 

- تهیه وسایل معمول نگارش ( و احیاناً امکانات کامپیوتری لازم)

- فرهنگ لغات فارسی

سعی کنید فرهنگ لغات مختلفی داشته باشید.کلمات در فرهنگ لغات های مختلف ، توضیحات و معانی مختلفی دارند.و باید از بین کلمات متفاوتی که برای معنای یک کلمه به کار برده شده اند ، کلمه ای را انتخاب کنیم که مفهوم مورد نظر را می رساند.

حتی کلماتی که معنی آن ها را می دانید ، از فرهنگ لغات نگاه کنید ، برای اینکه کلمه ای را انتخاب کنید که مناسب تر باشد.

- فرهنگ لغات تخصصی

در حوزه های تخصصی ، باید از فرهنگ لغات تخصصی در همان زمینه و در زیر شاخه ی مورد نظر ، استفاده کنید.

- کتاب آیین نگارش

دسترسی به این کتاب برای رفع مشکلات احتمالی خوب است ، همینطور کتاب دستور زبان فارسی.

- دائره المعارف فارسی و بیگانه

در حال حاضر دائره المعارف توصیه نمی شود.دائره المعارف بیشتر جنبه ی آشنایی با معارف را دارد.مثلا سایت هایی مثل ویکی پدیا می توانند به ما در درک برخی مفاهیم کمک کنند ولی همه ی مفاهیم را در خود ندارند و این امکان پذیر نیست.

- فرهنگ لغات بیگانه ( یک زبانه )

یک زبانه به این دلیل مطرح شده است که بتوانیم به معنای دقیق تری دست پیدا کنیم و بفهمیم.چراکه توضیحِ یک کلمه به زبان ِ خودش و کاربردش ، با همان زبان بیشتر می توان توضیح داد

- فرهنگ لغات فارسی-بیگانه

- کتاب دستور زبان فارسی

 

 

* فرهنگ لغتی که انتخاب می کنید ، در تناسب با موضوع و زمینه ی تحقیقتان ، از نظر ابعاد واژگانی و کیفیت واژگانی ، حائز اهمیت است.و اعتبار فرهنگ هم جزو فاکتور های مهم است.

* به تاریخ چاپ فرهنگ لغات هم توجه کنید ، خیلی از کلمه هایی که جدید است در فرهنگ لغات های قدیمی ِ مثلا ده سال پیش وجود ندارد.

 

* روش کار در تولید متن اصلی _ صفحه 39

1-تهیه پیش نویس متن اصلی

2-بازخوانی و انجام اصلاحات (کنترل کمی و کیفی) و تهیه نسخه اول

3-درج پا نوشت ها

 

* لزومی ندارد که ترتیب موارد فوق رعایت شوند ولی تمام این مراحل ، باید انجام شوند

 

* تهیه پیش نویس _ صفحه 41

* توجه به توالی منطقی عناوین داخلی ، حائز اهمیت است.ایده ها و ساختار هایی که در متن داریم ، باید توالی منطقی داشته باشند.و اینکه به هر بخشی ، چه قدر پرداخته شود.

موارد ِ گفته شده ، یک روش خطی است که لزوماً رعایت ترتیبش اهمیت ندارد.ولی بازبینی دوباره و دوباره ، به بهبود کیفیت کار ، کمک می کند.

 

* روش های بسط مطلب_ صفحه 41

روش های لازم را درمورد موضوع ، به اندازه ی کافی ، توضیح بدهیم.

- بسط زمانی

- بسط مکانی

- بسط از مطلب آشنا به نا آشنا ( معلوم به مجهول )

- بسط از طریق  تشابه

- بسط از ساده به پیچیده

- بسط از طریق تضاد

- بسط از علت به معلول ( اثر به نتیجه )

- بسط از معلول به علت ( از نتیجه به اثر)

- بسط از جز به کل

- بسط از کل به جز

*** در هر نوشتار علمی و فنی و یا حتی طراحی نرم افزار که انجام می دهید ، اصل را با فرع جدا کنید ، کل را از جز جدا کنید و مراقب باشید مخلوط نشوند.تشخیص اینکه چه مطلبی جزئی و چه مطلبی کلی است ، مهم است. در تمامی بسط های فوق باید به نکته ی ذکر شده ، همیشه توجه کنید.

* ممکن است ترکیبی از این بسط ها را استفاده کنید.

بسط زمانی : مثل گزارش پیشرفت پروژه

بر اساس ترتیب وقوع زمانی بسط می دهیم.هرچیزی که ترتیب زمانی در بیانش ساختار  را مشخص کند ، بسط زمانی محسوب می شود.

*یکی از مشکلات کتاب در این بخش ، این است که مثال هایی که زده است در حوزه های نرم افزاری نیست.

بسط مکانی: بسط از طریق مکان یا موقعیتی که موضوع دارد . حتما نباید فیزیکی باشد.

بسط از آشنا به نا آشنا : برای موارد آموزشی از این بسط استفاده می شود که با استفاده از مطالب آشنا ، مطالب نا آشنا آموزش داده می شود.یعنی یک مفهوم ساده ای که آشنا است را توضیح می دهیم و این مفهوم را گسترش می دهیم تا به مفهوم پیچیده  مربوطه برسیم.

بسط از طریق تشابه : که در کتاب گفته است : " در این روش از طریق همانند سازی عمل می شود.یعنی از طریق تشابه مطالب آشنا با نا آشنا ( مثل روش قبلی ) ..."  این جمله را تا آخر خط بزنید و حذف کنید.

بسط از طریق تشابه ، مقایسه و بررسی خصوصیات مشابه دو پدیده است.مثل مقایسه امنیت در دو سیستم عامل. ( باید تشابهی وجود داشته باشد تا از این بسط استفاده کنیم ؛ استفاده از این بسط در مواردی که هیچ مشابهتی با هم ندارند ، کار اشتباهیست)

بسط از ساده به پیچیده : که در کتاب گفته است : " این روش هم مانند روش بسط از آشنا به نا آشنا است ولی در این روش دیگر مقایسه ای انجام نمی شود و نویسنده از مبانی و اصول پایه استقاده کرده ... " این جمله ها را هم خط بزنید و حذف کنید.

در بسط از ساده به پیچیده ، ما یک مفهوم ساده شده را می گوییم و بعد به آن پیچیدگی اضافه می کنیم.(و هیچ ربطی به بسط های دیگر _مثل آشنا به نا آشنا _ ندارد و کتاب استفاده نادرست از بسط ها کرده که موجب گیج شدن مخاطب می شود)

* ابتدا اصول پایه ای و یا قضایای ساده شده را می گوییم و بعد به آن پیچیدگی اضافه می کنیم.

بسط از طریق تضاد : اینجا بر خلاف تشابه ، نقاط متفاوتشان را بیان می کنیم و در بعضی مقالات ، از هر دو بسط تشابه و تضاد در کنار هم استفاده می کنیم.

بسط از علت به معلول : ابتدا دلایل را می گوییم و به شرح نتایج می رسیم . مثلاً : گزارشی از پدیده های اتفاق افتاده در طراحی هایی که کرده ایم.علت چه بوده و نیازمندی هایی که داشته ایم چه بوده؟ و از این نیازمندی ها رسیده ایم به این طراحی هایی که کرده ایم.

بسط از معلول به علت : معلول را توضیح می دهیم و بعد با تجزیه تحلیل بررسی می کنیم مثال بررسی مستندات گزارش خطاهای یک تیم فنی.

بسط از کل به جز : در این روش ابتدا کلیات ارائه شده و سپس به جزئیات مشتق از کلیات پرداخته می شود. مثل طراحی  Down-Top. ابتدا به بخش های اصلی سامانه می پردازیم سپس بخش های پایینی و همین طور تا آخر صورت مسئله را می شکنیم و به جزئیات می پردازیم.(یک ساختار درختی است)

بسط از جز به کل : اول جزئیات را بررسی می کنیم ، تحلیل می کنیم توضیح می دهیم و اینها را جمع می کنیم و به کل می رسیم. مثل طراحی off-Bottom زمانی که نمی  توانیم از کل به جز برسیم از این روش استفاده می کنیم.زمانیکه هیچ شناخت و آگاهی نسبت به کل نداریم ، بنابراین از جز شروع می کنیم تا با جزئیات به کل برسیم.

میزان اشراف و امکان اینکه ما کل را می توانیم ببینیم یا نمی توانیم ببینیم ، در انتخاب این دو روش ، اثر می گذارد.گاهی هم از هردو روش آخر ،  در کنار هم به صورت ترکیبی استفاده می کنیم.

 

* کنترل کمی و کیفی _ صفحه 43

"واحد کنترل" معمولا به یک بخش اداری تلقی می شود. این اصطلاحات را طوری به کار نبرید که برداشت غلطی در ذهن خواننده به وجود بیاید.این کلمه را در کتاب به موقع به کار نبرده است.

جمله ی "به نظر می رسد" از جملات توصیفی است که باید از به کار بردن این گونه جملات در نوشته ی علمی و فنی ،  پرهیز کنید که نشان دهنده ی ابهام است.

*روی بندها و پاراگراف ها از نظر حجم و طول کنترل باید داشته باشیم (که قبلا اشاره شده است)

مقادیر کمی ، محدودیت ایجاد می کنند ولی نمی توان گفت که صد در صد باید رعایت شوند.در ارزیابی های کمی و آماری کمک کننده هستند و می توانند به بررسی بیشتر و محاسبات بیشتر برای صحت کار ، کمک کنند.

* کنترل های کیفی از نظر محتوا، مفهوم ، خوانایی ؛ باید صورت بگیرد.

* خصوصیات نوشتپار _ صفحه 43

پاراگراف یا نوشتپار یا بند نوعی تقسیم بندی است که جزئی تر از فصل است و از نوع یک یا چند جمله(و یا یک عبارت) است که نویسنده این تقسیم بندی را کرده است.ممکن است یک مفهوم در سه پاراگراف توضیح داده شود و یا یک پاراگراف.پاراگراف تقسیم بندی جهت کمک به خوانایی برای خواننده و ارائه بهتر مطالب است و لزوماً نمی توان گفت که یک ایده ساده را بیان می کند یا یک ایده پیچیده را. در متون علمی از اینگونه تعاریف موهوم استفاده نکنید.ابهام و گنگی بیشتری ایجاد می کند.

لزومی ندارد که هر پاراگراف با جمله ی اصلی شروع شود.

*تاکید بیجا نکنید.در کتاب نوشته است جملات باید حتما صحیح نوشته شوند! در حالیکه همیشه تمام جملات باید صحیح نوشته شوند و این تاکید کاملا بیجا است .

*ماهیت نوشتار علمی و فنی گزاره ای است ولی مطلقاً اینگونه نیست و می توان در برخی پاراگراف ها ، از جملات سوالی استفاده کنیم،ممکن است در مقاله ای یک سوال و یا مشکل فنی را مطرح کنیم بنابراین در چنین مقاله ای می توان از جملات سوالی استفاده کرد.

*در کتاب نوشته است از جملات مهم تر و پرمعناتر باید استفاده کرد در حالی که این جمله بی مفهوم است.

*شکل 2_8 صفحه 44 شکل بیجایی است.

مغالطه یعنی طوری مفاهیم را القا کنیم که مخاطب را به غلط بیندازد .به بیانی دیگر ، یعنی ارائه ی اطلاعات غلط در ظاهر درست. اغراق از انواع مغالطه است . گاهی بعضی مغالطه ها جنبه ی آموزشی دارد ولی از نظر علمی ، صحیح نیست و اعتبار کار را پایین می آورد. (انواع مغالطه را به خاطر بسپارید )

ساختن اصطلاح جدید ، اشکالی ندارد ولی باید دقت کنیم که اصطلاح به کار برده شده معنی داشته باشد و توضیح داشته باشد. شکل 2_10 هم شکل خوبی نیست.

در ترکیباتی که می سازید در زبان فارسی باید دقت کنید مثلا ترکیبِ "متن بخش" از نظر صوتی هنجار نیست و بیان راحتی ندارد . از نظر مفهومی مفهوم مورد نظر را نشان نمی دهد.

 

این تصور که کیفیت مهم است ، کمیت مهم نیست اشتباه است.کمیت و کیفیت به هم مربوطند.هرکدامشان را جداگانه می سنجیم و بعد هردو را ارزیابی می کنیم.مولفه های کیفی ، خیلی اوقات به طور مستقیم قابل سنجیدن نیستند. مثل سادگی متن ، بیان ِ مناسب متن ، پیوستگی خوب اجزای متن به هم و ...

ولی بعضی فاکتور هارا می توان مستقیماً و به سادگی اندازه گیری کرد چراکه دارای معیار هستند.ما در اندازه گیری یک مولفه و یا یک مشخصه از دو پدیده را با هم مقایسه می کنیم و مقدار می دهیم .

برخی ویژگی هایی که نمی توانیم مستقیماً اندازه گیری کنیم ، با روش هایی غیر مستقیم اینکار را می کنیم که به آن سنجش می گویند. مثلا بیان  خوب مطلب قابل سنجش است  ولی قابل اندازه گیری نیست.

 

در کنترل کیفی :

_ اعتبار و دقت علمی و فنی ( که قبلا توضیح آن ها داده شده است )

_ وجود ارتباط معنایی و انسجام آنها بین نوشتپار ها یا پاراگراف های پی در پی  (مهم است)

نه فقط بین پاراگراف ها که باید  بین تمام سطوح ،انسجام و پیوستگی وجود داشته باشد.(بین فصل ها و ترتیب فصل ها و ...) در کل ساختار کتاب باید انسجام و پیوستگی وجود داشته باشد.

_ منطق مندی و صحت استدلال ها : استدلال ها در متن علمی و فنی باید حتما دارای منطق صحیح و قابل دفاع باشد یعنی هرکس در مقاله یا کتابی ، مطلبی را می گوید ، باید پاسخگو باشد و بتواند ازمطلب ، دفاع کند . و یا ارجاع داده شود به شخص دیگری تا معتبر باشد. دوری از مغالطه  fallacy   

مغالطه یعنی به غلط انداختن افراد ، یعنی در ظاهر اطلاعات صحیح می دهیم ولی استدلالمان صحیح نیست و نتیجه ی غلط می گیریم.مغالطه انواع زیادی دارد که چند نوع از آن ها را در زیر می بینیم  :

1.مسخره کردن : با مسخره کردن افراد ، مطلبی را که می خواهند ، وارونه جلوه می دهند

2.تعمیم نادرست :خیلی مطالب را نمی توان تعمیم داد.

3.قیاس غلط : خیلی پدیده ها قابل مقایسه نیستند از آن جهتی که دارند قیاس می شوند.

4.اغراق : غلیظ کردن چیزی.

5.مقدمات نامفهوم و نتیجه گیری نا درست.

6.نقل قول نادرست : مطلب را طوری نقل قول کنیم که معنای دیگری به ذهن مخاطب بیاید.و یا خوب منتقل نکردن ِ نقل قول.

 

(موارد صفحه ی 47  مطالعه شود)

* سبک اصلی و سیاق اصلی به مفهوم ساده نگاری و دقیق بودن است.

*همسان بودن در متن اهمیت دارد. مثلا عدد را در یک صفحه با رقم ننویسید و در صفحه ی دیگر با حروف ! این باعث از بین بردن تمرکز خواننده می شود و خوب نیست. همچنین برای به کار بردن اصلاحات همسان بودن را دقت کنید که در کل متن ، در یک روند پیش بروید.

در نکات صفحه ی 47 مربوط به کنترل کیفی نوشتپار ، به جای عبارت " انتخاب معادل اصطلاحات بیگانه و نوشتن صحیح املای آنها " ، این عبارت را بنویسید : انتخاب اصطلاحات مناسب و معادل های مناسب

  

* توصیه می شود که سه گروه بازبین داشته باشید که مطلب نوشته شده شمارا بازبینی کنند.( چه منظوری برداشت می کنند ، چه جاهایی را نمی فهمند ، چه نتایجی می گیرند؟ و ... ) مخصوصاً برای مواردی که مهم است ، بهتر است این کنترل کیفی های روی متن های علمی و فنی ، میزان بالاتری داشته باشد.

 

*جند توصیه برای نگارش بهتر صفحه ی 49 مطالعه شود.

* ساختار سه بخشی صفحه ی 50 مطالعه شود.

در اجزای بخش آغازی صفحه ی 51 ، در ابتدای لیست اضافه کنید : توضیح استاد و پیش کسوت و در انتهای لیست اضافه کنید : چکیده ی مولف یا مقدمه مترجم (یا پیشگفتار مترجم) و اجزای پایانی اضافه کنید : نمایه ( ( index،  واژگان ، فهرست کتاب شناسی.

* اجزای بخش آغازی ــ صفحه ۵۱            

  به لیست اضافه کنید :

* واژگان

* فهرست کتابشناسی

*توضیح استاد یا پیشکسوت

*صفحه ی اعلان اصالت محتوا

*مشخصات نشر یا شناسنامه ی کتاب (می تواند در بخش آغازین هم بیاید مثل پروژه پایان نامه.این بستگی دارد به نظر مترجم و ناشر)

* اجزای بخش اصلی یا میانی ــ صفحه ۵۲   

* اجزای بخش پایانی ــ صفحه ۵۲  

به لیست اضافه کنید :

*نمایه

 

 * پا نوشت ـــ صفحه ۵۳

قدیم ، بیشتر به "پاورقی" مرسوم بود.ولی امروزه ، واژه ی "زیرنویس" رایج است.

پانوشت توضیحاتی است برای مشخص کردن منابع و یا معادل ، که در متن لازم نیست بیاید یا مناسب نیست که بیاید ولی برداشت نویسنده این است که برخی از خوانندگان ، نیاز به این توضیحات دارند، بنابراین اینگونه توضیحات ، به صورت پاورقی می آید.

اصطلاح اداری "هامش" : منظور دستور یا توضیحی است که در کنار یا زیر نامه ی اداری نوشته می شود.هامش در مکاتبات اداری استفاده می شود.

اصطلاح حاشیه : معمولا کتاب ها درقدیم در تعداد تکثیر نمی شد ، مثلا دانشمندی کتابی نوشته بود و دانشمندی دیگر ، توضیحاتی راجع به نوشته های کتاب ، در حاشیه کتاب می نوشت.یا در جواب حل مسائل و یا نظرات و نقد هایش را می نوشت.به این گونه نوشته ها،حاشیه نویسی می گویند.گاهی اوقات از این توضیحات و نوشته ها ، کتابی به وجود می آمد که از خود کتاب اصلی ، ارزنده تر می بود.

comment : توضیحی است برای خود نویسنده.

 

* هدف پانوشت ـــ صفحه ۵۳

لیست کتاب مطالعه شود.

* مطالبی را در زیرنویس یا پاورقی می نویسیم که ممکن است خواننده نیاز داشته باشد همان موقع بخواند ، در غیر این صورت ، مطلب مورد نظر می تواند در پیوست قرار داده شود.

* ممکن است حجم مطلب مورد نظر زیاد باشد ، و نتوان در زیرنویست قرارش داد ، در این صورت هم مطلب مورد نظر  می تواند در پیوست قرار گیرد.

* منابع بر دو نوع است.

۱- منابع اصلی ، که اصل مطلب ما از آن ها آمده است ، که در فهرست منابع ذکر می کنیمشان.

(منابعی که شخص در کتابش ازشان استفاده کرده است)

۲-منابع غیر اصلی ،یعنی منابعی که به خواننده  پیشنهاد می شود که در صورت علاقه به دانستن بیشتر ، آن ها را مطالعه کند.

 

* پا نوشت بهتر است کوتاه باشد.هرچه می توانید ، کوتاه تر و خلاصه تر بنویسید.مگر اینکه نیاز باشد توضیح بیشتری داده شود.

 

نکاتی در مورد نحوه درج ــ صفحه ۵۴

زیر نویس نباید با متن اصلی ، مخلوط شود. معمولاً با حروف کوچکتری نوشته می شود، معمولا نوع قلم متفاوت است ، معمولاً بین زیر نویس و متن اصلی یک خط کشیده می شود.

* در زیرنویس ، برای ارجاع به منابع از شماره استفاده می شود.

 

* نحوه نوشتن پا نوشت استنادی و ارجاعی ــ صفحه ۵۴

ـــ مولف یا نویسنده یا ویراستار و ...

ـــ مشخصات منبع یعنی معرفی عنوان مطلب  ، جلد چندم و ...

ـــ مشخصات نشر : نام ناشر ، محل نشر ، تاریخ نشر و ...

 

* صفحه ۵۵ در زیرنویس کتاب ، کلمه ی استانده را توضیح نداده است در حالیکه کلمه ی ساده ی جدول را توضیح داده است.

کلمه ی استانده یعنی استاندارد.

* در جداول فارسی ، عموماً خطوط عمودی جدول رسم می شود.

* جدول صفحه ی ۵۵ ، در توضیح هایش ، به فارسی نوشته است ویرگول و جای دیگری ، علامت گیومه را به شکل نشان داده است و کلمه ی گیومه را ذکر نکرده است.

توجه داشته باشید که در متن نباید ناهماهنگی داشته باشید ، باید یک روش را رعایت کنید که موجب گیج شدن خواننده نشود.و این ، روی درک مطلب به طور غیر مستقیم ، تاثیر زیادی می گذارد.

* فرهنگ لغات معمولا در متون فنی به عنوان منبع نیست .

* در مشخصات نشر ، ذکر کردن سال انتشار و ویرایش چندم ، مهم است.

 

* روش استناد یا ارجاع در متون علمی و فنی

که ارجاع به منابع در داخل متن ، به صورتی است که یا بر اساس نام است یا شماره . که با شماره رایج تر است.

ممکن است شماره ی صفحه ، از صفحه تا صفحه باشد.

* اگر نویسنده در سالی دو کتاب داشت باشد ، کنار اسم کتاب برای بار اول A و برای بار دوم B اضافه می شود.

* استفاده از شکل در متون علمی و فنی بسیار رایج است.

 * ویژگی های شکل ــ صفحه ۵۷

* منظور از استقلال از متن ، این نیست که شکل و متن هیچ ربطی به هم نداشته باشند.شکل باید به متن مربوط باشد و در عین حال ، شکلی که استفاده می کنید ؛ به صورتی نباشد که مخاطب مجبور باشد مدام به متن مراجعه کند.شکل باید به صورتی خود کفا باشد که خودش به تنهایی قابل بررسی و گویا باشد.

* نمودار ها باید مقدار داشته باشند.در متون علمی و تحقیقاتی ، نمودار ِ بدون مقدار نباید بکشیم ، در این صورت ، اعتبار نخواهد داشت.(به عنوان توضیح و آموزش می توان برای نشان دادن روندی ، نموداری بدون مقدار کشید، اما در متون علمی و فنی نمی توان چنین کاری کرد ، و نمودار هایی که مقدار ندارند ، میزان دقتشان پایین است و قابل استناد نیستند.)

 

* جدول ـــ صفحه ۵۸

در تعریف جدول در کتاب آورده شده است که : جدول ساختاری است منظم حاوی مجموعه ای از داده ها مانند رقم ها ، نشانه ها ، کوته نوشت ها و نام ها و خلاصه مطالب که معمولا به هم مربوطند و یا ربط داده می شوند 

درحالیکه داده های جدول ، باید به هم مربوط باشند وگرنه در جدول آورده نمی شدند. روی کلمه ی معمولاً خط بزنید.

*جدول یک ساختار دوبعدی است که حاوی اقلام داده ای برای بازنمایی یا نشان دادن ارتباط آن هاست و کاربردش مقایسه و تحقیق کردن است. 

* ویژگی های جدول ـــ صفحه ۵۹

(توجه به صفحه ۵۹)

* یکی از مشخصه هایی که جدول دارد معمولاً برای دسته بندی و تعیین ارتباطات و نمایش ارتباط بین آن اقلام است به صورتی که مختصر تر می شود که اگر بخواهیم به صورت متن توضیحشان بدهیم ، طولانی تر می شود و وضوح پایین می آید و خلاصه سازی کم می شود. پس در جدول معمولاً خلاصه سازی داریم.

* توجه شود که اعدادی که در کتاب نوشته شده ، اجباری نیستند. این اعداد بستگی به ابعاد کتاب یا مقاله ی مورد نظر دارد و در شرایط اضطراری ممکن است مجبور شویم از این چارچوب ها و قواعد ، تخطی کنیم .

* در زبان فارسی رایج است که ما تمام ِ خطوط جدول را رسم کنیم ( هم افقی هم عمودی )

* برای خواننده مشخص کنید که کدام بخش مربوط به توضیح ِ جدول است و کدام بخش مربوط به متن ِ کتاب. تا خواننده گیج نشود.

* توجه به پیوست شماره ۴ کتاب : میزان وضوح رنگ ها بر کاغذ

* معمولاً در کتاب های قدیمی تر مرسوم بوده که مشخصات جدول را بالای آن می نوشتند و مشخصات شکل را زیر ِ آن می نوشتند و شماره گذاری هایشان نیز ، جدا بود.

* نتیجه گیری ـــ صفحه ی ۶۰

در کتاب نوشته شده است که : " اندازه ی نتیجه بستگی به اندازه متن اصلی دارد"

که لزوماً همیشه اینطور نیست.

* از نظر علمی ، مفهوم ِ نتیجه با هدف فرق می کند ؛

هدف ، چیزی درونی است در حالی که نتیجه چیزی است که به آن رسیده ایم.و به طور خلاصه می خواهیم بگوییم چه دستاوردهایی داشتیم و به کجا رسیده ایم که لزوماً همیشه مثبت نیست . کار ِ علمی همیشه به نتیجه مثبت نمی رسد و ارزش ِ یک کار علمی رسیدن به نتیجه ی مثبت نیست .

معمولاً نتیجه در متن مستتر است ولی در قسمت ِ نتیجه ، روی نتایج تاکید کرده و آن ها را به صورت صحیح در جملات ِ کمی ، بیان می کنیم.

نتیجه ممکن است در انتهای هر فصل یا در انتهای هر بخش درسی بیاید. در کتاب های فنی معمولاً بخش نتیجه گیری وجود ندارد مگر اینکه در مورد یک موضوع تخصصی خاصی باشد یا اینکه جنبه ی آموزشی داشته باشد.ولی در مقالات بخش نتیجه گیری بسیار رایج است و در مقالات علمی و فنی ، نتیجه گیری باید وجود داشته باشد.

* خلاصه ــــ صفحه ۶۱

در کتاب آورده شده است : " خلاصه نوع خاصی از چکیده به معنای عام است" که به کار بردن این گونه جمله ها در متون علمی و فنی ، صحیح نیست و نشان دهنده ی عدم تسلط نویسنده بر روی موضوع مورد بحث می باشد. عام کردن و خاص کردن ِ چیزها باید با استدلال باشد.

 روی جمله مذکور خط بزنید.

* چکیده برای این است که ما قبل از خواندن یک مقاله یا مطلب ببینیم که موضوعش چیست و به چه نتایجی رسیده است.چکیده هدفش این است که شخص قبل از خواندن مطالب یا حتی بدونِ خواندن مطالب بفهمد که موضوع چیست ، زمینه چیست ومحقق چه کارهایی انجام داده است و به چه نتایجی رسیده است. ( و ممکن است اشاره کند که به چه نحوی به این نتایج رسیده است مثلاً با چه ابزاری و با چه تکنولوژی و چیزهایی از این قبیل )

چکیده ممکن است به چندین زبان در دنیا ترجمه بشود.و ترجمه ی چکیده باید عیناً مثل خود چکیده باشد.

کل مطالبی که نوشته ایم لزوما ً نباید در چکیده بیاید ولی می توانیم در چکیده به صورت خلاصه اشاره کنیم که به چه نتایجی رسیده ایم.

* خلاصه کاربردش این است که کسی که وقت ندارد کل ِ مطلب را بخواند ، خلاصه ی مطلب را بخواند.

پس  هدف از خلاصه ، کاملاً با هدف از چکیده متفاوت است.

در کتاب آورده است که : " در خلاصه فرض بر این است که خواننده متن را خوانده است"

روی این جمله خط بزنید چراکه لزوماً اینگونه نیست.

مثال: خلاصه ی مدیریتی تولید می شود از پروژه ای که صد صفحه مستندات دارد.مدیر وقت ندارد صد صفحه مستندات را بخواند در نتیجه فقط به خواندن خلاصه ، اکتفا می کند.

کتاب ها و مقالات علمی معتبر ، خلاصه ندارند.مگر اینکه جنبه ی آموزشی داشته باشد. در این صورت می توانیم در آخر هر بخشی و هر فصلی خلاصه ای بیاوریم.

در ضمن بایدی وجود ندارد این ما هستیم که تصمیم میگیریم خلاصه در انتهای کتاب بیاید و یا در انتهای هر بخشی از کتاب.بنابراین کلمه ی باید را نیز ، خط بزنید.

* معنای چکیده با خلاصه متفاوت است . در کتاب ، این دو مفهوم را باهم مخلوط کرده است.که اشتباه است.

* چکیده ی  مولف یعنی چکیده ای که خود ِ مولف ابتدای مقاله اش قرار می دهد.به طور کلی چکیده را لزوماً مولف نمی نویسد.موسساتی وجود دارند که کار ِ چکیده نویسی را برای مقالات و کتاب ها و چیزهایی از این قبیل ، انجام می دهند.

* اندازه ی چکیده معمولاً از اندازه متن اصلی تبعیت نمی کند

* مطالبی که نا آشنا هستند و در متن باید توضیح داده می شدند تا مخاطب بفهمد ، ولی توضیح داده نشده اند را نباید در چکیده آورد. ( صفحه ۶۶ کتاب مطالعه شود )

* در نوشتن چکیده از علائم اختصاری استفاده نکنید به این دلیل که ممکن است خواننده علائم اختصاری را نداند.و علائم اختصاری در حوزه های مختلف ممکن است معانی متفاوت داشته باشند.

* اگر به جای کلمات ِ کلیدی ، از واژگان اصلی استفاده کنید؛ بهتر است.و به جای سمت ِ کلیدی نیز ، از سمت ِ مهم استفاده کنید.

* کلمه های یا واژگان اصلی که بعد از چکیده آورده می شوند ، کلمات یا عباراتی هستند که به بهترین وجهی حوزه ی کار را مشخص می کنند.یعنی هدفشان مشخص کردن حوزه ی موضوع است.ما با خواندن واژگان کلیدی می توانیم بفهمیم مهم ترین چیزهایی که راجع بهشان بحث می شود ، چیست.

* همیشه رایج نیست که کلمات کلیدی را به چند زبان نوشت ولی گاهی این کار را می کنند.

* توجه داشته باشید که چکیده برای این نیست که به جای خواندن مقاله استفاده شود ولی ممکن است خلاصه ، چنین منظوری را داشته باشد.

 

* اجزای بخش آغازی ــــ صفحه ۶۲

که چکیده هم برای همین بخش است.

جلد :

بنا به هر نوع مقاله و نوشتار علمی و فنی ، جلدی که به کار می رود متفاوت است. ممکن است قالب خاصی برای جلد باشد و یا ممکن است طراحی جلد بر عهده ی خودمان باشد.

جلد برای معرفی و مشخص کردن عنوان و مشخصات اولیه کتاب و یا مشخصات منبع است.

عنوان ، کار ، نویسنده ، و سال ِ انتشار .

* صفحه عنوان ـــ صفحه ۶۲

که عنوان موضوع در آن مشخص می شود.

* پیشگفتار ــــ صفحه ۶۲

معمولاً به عنوان مطالبیست که توضیحات اولیه است قبل از ورود به متن و در جایی که نیاز به پیشگفتار باشد ، نویسنده می تواند صحبت هایی در رابطه به چه گونگی ِ کار انجام شده داشته باشد که لزوماً ارتباط خاصی به متن ندارد.

( مطالعه لیست صفحه ۶۳ )

* در جاهایی که مثال می زنید از به کار بردن ِ سه نقطه اجتناب کنید .

 * فهرست مطالب ــــ صفحه ۶۵

هدفش این است که ما مشخص کنیم چه عناوین و چه بخش هایی داریم و یک ساختار سلسله مراتبی دارد.از روی فهرست مطالب خواننده می تواند به بخش هایی که می خواهد مراجعه کند.در کتاب هایی که از فرمول زیاد استفاده می شود ، تعداد شکسته شدن ِ فهرست ها زیاد است،فهرست مطالب را زمانی زیاد می شکنیم که خواننده نیاز داشته باشد بخش های جزئی تری را پیدا کند و به آن ها راجوع کند.

* در نمایه ارجاع مستقیم نداریم ولی در فهرست مطالب ، داریم.

* گاهی فهرست مطالب را در پایان کتاب می آورند ولی معمول این است که در ابتدای کتاب یا مقاله بیاید.

* پیشنهادات و نظرات ــــ صفحه ۶۸

در برخی از گزارش ها یا متون فنی پیشنهادات می آید به خصوص متونی که جنبه ی علمی یا فنی داشته باشند . پیشنهادات و نظرات بخش مهمی است که می تواند شامل کارهایی باشدکه انجام نشده و یا خوب است انجام شود یا ادامه ی پروژه یا روش هایی که می توان پروژه را تغییر داد به نحوی که کاربرد های دیگری داشته باشد.

* پیوست ها ــــ صفحه ۶۸

* مطالبی در پیوست می آید که نیاز است در دسترس خواننده باشد ولی در متن اصلی لزومی ندارد که آورده شود.کمک کننده است ولی مستقیماً در متن اصلی اهمیتی ندارد و یا اینکه یافتنش سخت باشد.

* تشخیص درست ِ اینکه چه چیزهایی در پیوست آورده شوند، به عهده نویسنده است.

* در قدیم ، مطالب ِ جا افتاده هم در پیوست ها آورده می شد و فهرستی به نام فهرست غلط ها وجود داشت که در چاپ های بعدی ، به کتاب اضافه می شد.

 

* فهرست منابع ـــ صفحه ۶۹

فهرست منابع اصلی کتاب است.

* ضوابط تنظیمات ـــ صفحه ۶۹

به لیست اضافه کنید :

ـ بر حسب ترتیب ذکر در متن اصلی

 

فصل سوم

 

* گزارش پروژه ـــ صفحه ۸۵

 در رشته های مهندسی هدف انجام پروژه یا پایان نامه ،این است که دانشجو مطمئن بشود که زیر نظر یک استاد ، یک کار فنی مهندسی ِ مرتبط با رشته اش انجام می دهند و اینجا توانایی پیدا می کند که کار واقعی را صورت بدهد. و استادِ درس ِ پروژه ، باید صلاحیت در همان زمینه ِ پروژه را داشته باشد.

انتخاب موضوع ، تعیین موضوع ، تعریف پروژه ، زیر نظر استاد با راهنمایی استاد با توجه به توانایی ها و علایق دانشجو و زمانی که در اختیار است ؛صورت بگیرد.

 

*گزارش کارآموزی ـــ صفحه ۸۶

در کار آموزی هدف اصلی این است که دانشجو در محیط فنی رشته ی خودش در جایی که مهندسانِ با تحصیلات دانشگاهی در همان رشته ، در حال انجام کار حرفه ای هستند ، آموزش ببیند.

در گزارش ِ کار آموزی ، عنوان کار آموزی و محل کار آموزی باید نوشته شود ، همچنین در فصل اول باید مشخصات محل کار آموزی نوشته شود مثل آشنایی با محل ِ شرکت ، این شرکت چه قسمت هایی داشت ؟ ساختار سازمانی اش چه بود و شما در چه بخشی مستقر شدید ؟ و این بخش چه وظایفی داشت ؟  و در فصل های بعدی باید تجربیات ِ کار آموز ، نوشته شود مثل نکاتی که کارآموز پیشنهاد می دهد و یا روش های جدیدی که یاد می گیرد و استفاده هایی که از توانایی هایش در رابطه با درس هایی که خوانده است می کند .

* در انجام ِ کارآموزی هیچ مالکیتی روی کار  های انجام شده ندارید . استاد نیز مالکیتی ندارد .

   

صفحه 116

مناقصه : یعنی شرکت یا سازمان ، پروژه یا بخشی را دارد اعلان عمومی می کند .و پروژه از یگ مبلغ بالاتر را به مناقصه می گذارد

باید سازمان یا شرکت پروژه را مشخص کند و از لحاظ فنی صورت پروژه را مطرح کند.

( RFP ) Request for proposal  (درخواست تسلیم پیشنهاد)

Proposal طرح پیشنهادی برای جواب و ارائه به شرکت در مناقصه است و هر پیشنهادی proposal نیست . ( پیشنهاد می شود : Offer )

مناقصه زمان دارد و بر اساس RFP محدودیت زمانی ، حدود هرینه ، محل انجام ، آنچه از نظر کارفرما مهم است تعیین می شود  و در RFP می آید.

مناقصه یک پاکته : یعنی همه مشخصات یک پروژه چه درون فرم یا غیر فرم در حضور افراد درون پاکت باز می شود و خاونده می شود.

خیلی وقت ها هم برای سپرده  یا ضمانت لازم است تا پاکت را باز کنند.

مناقصه یک تشریفات ترک مناقصه دارد.

در پروپوزال باید مراحل زمانی ، طریقه کار داده شود و اطلاعاتی که موجب سوء استفاده و یا اطلاعات محرمانه هست را ندهید.

صفحه  117 شماره 9 مهم است و بسیار در ارئه تناسب مطلب کمک می کند.

صفحه 118 بخش متن پیشنهاد مهم است.

صفحه 123 بخش گزارش بررسی مشکل فنی مهم است.

صفحه 126  :

کاتالوگ مختصراست (نکات اصلی و مهمتر درون آن می آید) و بروشور کامل تر و توضیحات بیشترنسبت به کاتالوگ دارد  (شامل : مشخصات نرم افزار ، سیستم عاملی که ساپورت می کند ، platform که ایجاد می شود ، استاندارد ها ، جوایز و تاییدیه ها ، فهرست مشتریان موفق ، مقایسه با محصولات مشابه به صورت نمودار ، نحوع خرید )

 رزومه ( شرح سوابق )

1. نوشتن رزومه مناسب تاثیر گذار است و شامل اطلاعات :

2. مشخصات فردی ( شامل عکس باشد حتماً)

3. مشخصات تحصیلی

4. سوابق کاری

5. وضعیت خانوادگی

6. قابلیت ها ( توانایی هایی که مستقیم به کار شما ربط داشته باشد را بنویسیم)

7. چه نوع کاری را می خواهیم ( یا در یک نامه مجزا می گدارند) – میزان آمادگی در این سطوح یا سوابق کاری مرتبط و گویا باشد

 * با رزومه مناسب کمک می کنید که افراد تصمیم بگیرند که کمک بهتری به شما بکنند.

چقدر با یک کار آشنا دارید و مثلا با چه نرم افزاری و چه ورژنی آشنا هستید و کار می کنید را بنویسید.